نقش هیئتهای مذهبی در ترویج سبک زندگی اسلامی
حضرت آیتالله خامنهای در بهمنماه سال گذشته خطاب به مداحان و شاعران اهل بیت علیهمالسلام فرمودند: «یکی از چیزهایی که در مجالس [اهل بیت] باید حتماً به فضل الهی دنبال بشود، مسئلهی سبک زندگی اسلامی است؛ اگر بخواهیم سبک زندگی اسلامی را حاکم کنیم شما بهترین کسانی هستید که میتوانید در میان مردم فرهنگسازی کنید.»
به همین علت بخش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) در گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین احمدرضا اعلایی، کارشناس امور تربیتی به بررسی این موضوع پرداخته است:
نقش هیئتهای مذهبی در ترویج سبک زندگی اسلامی را چگونه تبیین میکنید؟ در بحث سبک زندگی در هیئتهای مذهبی، نقش کدام افراد، موضوعات و مسائل را مهمتر میدانید؟
در جوامع بشری همیشه «دور هم جمع شدن» یک مسأله و موضوع بوده. این مسأله در جامعهی صنعتی خیلی مهمتر شد، چون آدمها مدام تنهاتر شدند و بیشتر به کنار هم بودن، همدیگر را درک کردن و با هم بودن، نیاز پیدا کردند. سینما، فوتبال و استادیوم، کنسرت، فضاهای تفریحی کازینویی و... فضاهایی بود که غرب سعی داشت آدمها را در آن دور هم جمع کند که هر کدام قالب، چارچوب و مناسکی داشت. مثلا در استادیوم، افراد پوشش، آرایش، ابزارها و خوراکیهای خاص آنجا را دارند. قهرمانها، الگوها و شعارها هم خاص آنجاست.
آرام آرام این را در کل دنیا بسط دادند. در کشور ما هم اینگونه فضاها مدام پررنگتر میشود و تمام آن قالبها و چارچوبها که اسمش را «سبک زندگی» میگذاریم هم همراهش وارد میشود.
برای مقابله با این فضا، باید ببینیم چه ظرفیتهای دورهمی در ساختارهای دینیمان داریم که میتواند با خودش مناسک، چارچوب و سبک زندگی بیاورد. یکی از بهترین فضاها که هنوز پایدار است، هیئت است. هیئت بین افراد غیرمذهبی هم جایگاه ویژهای دارد، در ایام خاصی مثل عاشورا بابتش خرج میدهند، دههی اول محرم در آن حضور دارند و...
تمام ابعادی که در سبک زندگی دغدغه هستند، در فضای هیئت وجود دارند و تدابیری برایشان اندیشیده شده. مثلاً نوع پوشش؛ همشکلی، یعنی همرنگ بودن پوشش افرادی که وارد هیئت میشوند، حس وحدت و یکپارچگی ایجاد میکند.
بحث مهم دیگر تغذیه است. روایات زیادی دربارهی آداب تغذیه، اطعام، دور هم غذا خوردن و خرج دادن داریم. اما غیر از این قالب، قالب دیگری نداریم که آدمها با طیب خاطر خرج بدهند و برایشان مهم نباشد چه کسانی میخورد. در هیئت، افراد به عشق امام حسین (ع) خرج میدهند؛ سعی میکنند بهترین غذا را آماده کنند و فضایی ایجاد کنند که آدمها دور هم غذا بخورند.
این فرهنگ در یک اتفاق بزرگ مثل پیادهروی اربعین نشت پیدا میکند و ابعادش آنقدر گسترده میشود که افراد ده روز توسط دیگران اطعام میشوند، بدون اینکه هزینهای پرداخت کنند. همین فضای همدلی و آرامش زیادی برای آدمها ایجاد میکند.
نکتهی مهم دیگر در سبک زندگی که در هیئت بسیار پررنگ است، برادری، اخوت و فضای دوستانه و صمیمی است. ما در خیابان که راه میرویم خیلی سخت به همدیگر سلام میکنیم، ولی وقتی وارد هیئت میشویم، خادم با روی خوش از ما استقبال میکند و مثل یک مهمان، پذیرای ماست. احساس میکنیم وارد یک محیط امن شدهایم. آدمهای دیگر همسنخ، همدغدغه و همفکر ما هستند. پس احساس آرامش میکنیم و با طیب خاطر با دیگران ارتباط برقرار کنیم. خیلی از اوقات به مادرهایی که از نظر روحی شرایط خوبی ندارند، میگوییم یکی از بهترین جاها برای پیدا کردن دوست و همنشین خوب، هیئت و محیطهای تجمع مذهبی است.
سبک زندگی وقتی قدرت دارد که پشتوانهی فکری داشته باشد. مثلاً وقتی فیلمی را نگاه میکنید، سازندگان آن دارند دیدگاهی را برایتان میسازند. در هیئت هم میتوان این اتفاق را رقم زد؛ اول از طریق منبرها و قاریان قرآن، و بعد توسط مداحان. نکاتی که از قیام اباعبداللّه و جریان فکری ائمه بیان میکنند، ما را از نظر فکری میسازد.
آخرین رکن هم قهرمان است. ما در سبک زندگی نیاز داریم که کسی جلوی چشممان باشد تا مثل او شویم؛ کسی که با او انس پیدا کردهایم. نیاز به قهرمان، در بچهها خیلی مشهود و در بزرگترها کمتر است. قهرمان میتواند خود مداح هیئت یا سخنران، و در سطح بالاتر، ائمه و شهدا باشند.
آقای خامنهای به بحث ترویج مناسک خیلی اهمیت میدهند. بفرمایید اصلاً مناسک چقدر مهم است؟
در این زمینه دو بحث وجود دارد؛ اول، مناسبتمحوری. در رسانهها و آموزش و پرورش این آسیب دیده میشود که در کل سال، کاری با ائمه ندارند، اما روز شهادت یا میلادشان، کلی برنامه و محتوا ارائه میکنند. باید دائماً به ائمه، مناسک دینی و مناسبتهای مذهبی بپردازیم. نباید کل این بار را صرفاً روی دوش یک مناسبت بیندازیم.
دوم، مفهومی به نام «ایام اللّه» که ساختارش متفاوت است؛ یعنی روزها و مکانهایی که به خودی خود ظرفیتسازند. خود این چارچوبها و مناسک، قالبهای رشد دهندهای هستند. از طرفی هم چون قالب هستند، ظرفیت اجتماعی زیادی دارند.
پیادهروی اربعین از ظرفیتهای مهمی است که هر چقدر بارور شود، جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و جریانساز میشود. یا مثلاً روز قدس که امام (ره) مناسکسازی کردهاند و با همین اقدام باعث شدهاند که اسرائیل تا ابد دشمن بماند. حتی در نیجریه خونها میریزند که جلوی مراسم روز قدس را بگیرند.
الزامات ترویج سبک زندگی اسلامی در محافل و هیئتهای مذهبی را تشریح بفرمایید.
مهمترین الزام این است که این ظرفیتها را بازتعریف کنیم. به عنوان پدر یا مادر، ببینم هیئت کجای زندگیام نقش دارد؟ بنا به تعریفی که برایم دارد، هیئتی را انتخاب کنم که برای بچهام شرایط مد نظرم را داشته باشد، سخنران و مداحش هم فلان ویژگیها را داشته باشند.
نکتهی دوم این است که بنا به نیازهای خودم و بچههایم، هیئت را انتخاب کنم. مثلاً بعضی هیئتها قسمت بانوان ندارند یا شرایط قسمت بانوان خیلی سخت است. یا مثلاً هیئت یکی از دانشگاهها فضای خیلی خوبی برای بازی بچهها دارد.
زمان هیئت باید متناسب باشد. خیلی از هیئتها ساعت ۹-۱۰ شب شروع میشود و تا ۱۲-۱ شب ادامه دارد، که بچهها یا حتی خود خانم یا آقا، فردا خواب میمانند یا اذیت میشوند.
نکتهی مهم دیگر این است که ما در هیئت بهرهای میبریم، اما لزوماً بچهها و حتی گاهی همسر ما، آن استفاده را نمیکنند. مثلاً آقایی از هیئتی خوشش میآید و به زور میخواهد خانوادهاش را هم به آنجا ببرد؛ در حالی که شاید آن هیئت مطابق سلیقهی اعضای خانواده نباشد. ما یک خانوادهایم، هیئتی را انتخاب کنیم که خانوادهی ما آن را بپذیرد و بپسندد. شاید بچهها (خصوصاً بچههای کوچکتر) نه از سخنرانی استفاده کنند، نه از مداحی؛ اما نباید از اول تا آخر هیئت موبایل به دستشان بدهیم. برای بچهها در هیئت باید کتاب، اسباببازی ساده، مدادرنگی، کاغذ، آب و خوراکی ببریم. میتوانیم خیلی از این وسایل را به اندازهی چند بچه برداریم.
دقت به میزان تحمل بچهها هم خیلی مهم است. اول باید در نظر بگیریم که بچه چقدر تحمل و ظرفیت دارد و بر اساس آن برنامهریزی کنیم.
نکتهی مهم دیگر این است که پدرها هم باید کمک کنند؛ به خصوص در خانوادههایی که چند فرزندی هستند. میتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که هم فشار کمتری به خانم بیاید، هم بچهها با پدر ارتباط بگیرند.
البته کمی نیاز به صبوری و پا روی دل گذاشتن هست. خیلی از ما دوست داریم که حتماً پای منبر بزرگوارانی بنشینیم و یادداشت برداریم. ولی اگر اصل را بر این بگذاریم که خانوادهمان از هیئت استفاده کند، در طولانیمدت خانوادهی ما هیئتی بار میآید.
اولین بار است که رهبری اینقدر بر نقش مداحها در هیئتهای مذهبی تأکید و توصیه دارند. شرایط جامعه، تأثیرگذاری بیشتر مداحان، احتمال عدمتأثیرگذاری وعاظ و سخنرانها دلایلی است که عدهای مطرح کردهاند. این مسئولیت و همبستگی اجتماعی توسط هیئتها را روحانیت و منبرشان میتوانند منتقل کنند یا مداحان؟
یک نکته به وعاظ محترم برمیگردد که به نظر من از ضعف ناشی میشود. یکی هم به جنس هیئت امام حسین (ع) مربوط است. در مورد وعاظ، موضوع این است که خودشان محور نشدهاند. گاهی ارتباط واعظ با بدنهی هیئت، کارمندی است، نه پدرانه. یعنی دیدشان این نیست که «آدمهایی که پای منبر نشستهاند مثل بچههایم هستند، باید ارتباط خوبی با ایشان برقرار کنم.». وقتی هیئت بشود هیئت آقای فلانی، آنوقت این آقا برای افراد هیئت موضوع میشود و از منش و سلوک او جهت میگیرند، نه صرفاً از حرفهایش. ولی وقتی واعظ ارتباطی با من ندارد، صرفاً حرفهای او برایم موضوع است، نه شخصیتش.
نکتهی دوم به جنس هیئت امام حسین (ع) برمیگردد که شور نسبت به شعور در آن اولویت دارد. در انسان مؤمن و محب اباعبداللّه (ع) این شور خودش را نشان میدهد و دست آدمها را میگیرد و در آنها حرکت و دغدغه ایجاد میکند.
اما هیئتهایمان نباید صرفاً شورمحور باشد. در بعضی هیئتها فقط مداح موضوع است و اصلاً مهم نیست سخنران کیست و چه میگوید. قطعاً شور بدون معرفت، در طولانیمدت آسیبزاست.
یکی از آسیبهای هیئتهای بزرگ، حرفهای شدن هیئتهاست؛ هیئتهایی با تشکیلات عجیب و غریب، مداحهای حرفهای و سخنرانهای خیلی بزرگ. با این سبک، کمکم توقع افراد از هیئت بالا میرود. آنوقت اگر کسی بخواهد در خانهاش هیئت بگیرد فکر میکند حتماً باید خانهی بزرگی داشته باشد و آدمهای مهمی را دعوت کند.
یکی از مهمترین توصیههای من به مادرهایی که شرایط روحی خوبی ندارند، این است که ماهی یک بار روضهی خانگی بگیرند. درها را باز کنید و به بهانهی امام حسین (ع)، روضه، دعا و امام زمان (عج) دیگران را به خانهتان دعوت کنید. همین کار، بچهها و فضای خانهتان را نورانی میکند. نیازی به هزینهی زیاد و خوراکی عجیب و غریب نیست. خیلی برکت دارد.
با توجه به فعالیتهایتان در مدرسهی خودتان، یک سری گزارههای عملیاتی برای مخاطبانی که در حوزهی کودک و نوجوان به دنبال برنامه و مدل هستند، بگویید.
ما چهار لایه هدف در مدرسهمان برشمردیم؛ دانش، مهارت، فرهنگ و سبک زندگی، و شخصیت. فرهنگ و سبک زندگی ظرفیت خوبی دارد برای اینکه تمام ابعاد دیگر را تحتالشعاع قرار دهد.
مثلاً در فرهنگ تغذیه که باید در مدرسه آموزش داده شود، چند مثال میزنم. ما چون نمیخواهیم در دورهی دبستان اختلاف طبقاتی بچهها به چشم بیاید، صبحانه، میانوعدهها و ناهار را خودمان به آنها میدهیم. غذا، ساختن بخشی از جنس و روح بچههاست. اگر میگوییم مهمترین وعده صبحانه است، پس باید برای صبحانه فضا ایجاد کنیم. این صبحانه در مدرسه و دور هم صرف میشود.
برای صبحانه و ناهار هر کلاس سفرهی جدا دارند که روی زمین پهن میکنند. هر بچه باید ظرف خودش را بشوید، هر کلاس مسئولی برای پهن و جمع کردن سفره دارد و... همین نقشهای اجتماعی به واسطهی غذا بچهها را مسئولیتپذیر بار میآورد.
در هفته دو یا سه وعده غذای برنجی داریم؛ بقیهاش آش، سوپ و غذاهای نانی است. غذاهای سنتی خودمان را بیشتر در برنامه داریم؛ غذاهای پرگوشت و چرب کمتر است. آش، سوپ و غذاهای آبکی مثل کلهگنجشکی برای بچهها خیلی مفید است. خیلی از میانوعدهها خانگی هستند و مادرها میفرستند؛ ویفر، کیک و... را از بیرون نمیگیریم.
بحث مهم دیگر در سبک زندگی، روابط اجتماعی است. مهمترین جا و بهترین دوره برای یادگیری فرهنگ تعاملات اجتماعی، مدرسه و دبستان است. در مدرسهی ما فقط یک زمان محدودی هست که بچهها باید بنشینند و صحبت نکنند. در کلاس یک میز ساده روی زمین است که بچهها میتوانند از پشتش بلند شوند یا رویش بنشینند. کارها، پروژهها و فعالیتهای عملیشان به صورت گروهی تعریف میشود و گروهشان اسم و هویت دارد. همین موارد باعث شده ارتباطاتی قوی بین بچهها ایجاد شود.
در بخشی از کلاس قرآن، آداب سلام کردن، نشستن، خوابیدن، سخن گفتن، آداب اجتماعی و... را با بچههای ابتدایی در میان میگذاریم. بهترین سن برای یادگیری آداب همین دوره است. قبل از اینکه بچهها احکام را یاد بگیرند و تکالیف به گردنشان بیاید، باید آداب را آموخته باشند. آدمی که مؤدب به آداب دینیاش شده باشد، آمادگی پذیرش احکام دینی را هم پیدا میکند.
اگر توصیه یا نکتهای در حوزهی سبک زندگی، هیئتهای خانگی و... باقی مانده بفرمایید.
به نظر من در بحث سبک زندگی ما نمیدانیم چه کارهایم! یعنی پایمان در مبانی غربی گیر کرده، ولی میخواهیم اسلامی عمل کنیم. در بهداشت نگاه میکنیم ببینیم بهداشت جهانی و رسانههای جهانی چه میگویند؛ این بهداشت که در زندگی ما رایج شده، به هیچ وجه در مبانی و فرهنگ دینی ما نیست. در تعاملات اجتماعی اینکه دائماً نگرانیم کسی به بچهمان تعرض نکند، سوءظن است.
مهمترین راه نجات این است که به اصلمان برگردیم و ببینیم ائمه چگونه زندگی میکردند. به خانوادهها توصیه میکنم یک بار روایاتی را که در کتاب مفاتیحالحیاه آمده بخوانند و ببینند در بحث لباس، صلهی رحم، تدبیر معیشت، تغذیه و... چه آمده.
بر چند نکته تأکید میکنم:
۱) مطالعهمان در این زمینه تا حد امکان به متن دین (قرآن و کتب روایی) برگردد.
۲) مشاورهایی را پیدا کنیم که در زمینهی مدل زندگی کردن به ما کمک کنند.
۳) در حد توان، حرکتهای اجتماعی ایجاد کنیم. ما در مدرسهی خودمان سعی کردیم کارهای خوب را با خانوادهها در میان بگذاریم و با هم انجام بدهیم. مثلاً راهپیمایی ۲۲ بهمن، پیادهروی اربعین و حتی تفریحهای نوروز را دستهجمعی میرویم. این برکت با جمع بودن در اسلام خیلی توصیه شده و کاملاً مشهود است.
به همین علت بخش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) در گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین احمدرضا اعلایی، کارشناس امور تربیتی به بررسی این موضوع پرداخته است:
نقش هیئتهای مذهبی در ترویج سبک زندگی اسلامی را چگونه تبیین میکنید؟ در بحث سبک زندگی در هیئتهای مذهبی، نقش کدام افراد، موضوعات و مسائل را مهمتر میدانید؟
در جوامع بشری همیشه «دور هم جمع شدن» یک مسأله و موضوع بوده. این مسأله در جامعهی صنعتی خیلی مهمتر شد، چون آدمها مدام تنهاتر شدند و بیشتر به کنار هم بودن، همدیگر را درک کردن و با هم بودن، نیاز پیدا کردند. سینما، فوتبال و استادیوم، کنسرت، فضاهای تفریحی کازینویی و... فضاهایی بود که غرب سعی داشت آدمها را در آن دور هم جمع کند که هر کدام قالب، چارچوب و مناسکی داشت. مثلا در استادیوم، افراد پوشش، آرایش، ابزارها و خوراکیهای خاص آنجا را دارند. قهرمانها، الگوها و شعارها هم خاص آنجاست.آرام آرام این را در کل دنیا بسط دادند. در کشور ما هم اینگونه فضاها مدام پررنگتر میشود و تمام آن قالبها و چارچوبها که اسمش را «سبک زندگی» میگذاریم هم همراهش وارد میشود.
برای مقابله با این فضا، باید ببینیم چه ظرفیتهای دورهمی در ساختارهای دینیمان داریم که میتواند با خودش مناسک، چارچوب و سبک زندگی بیاورد. یکی از بهترین فضاها که هنوز پایدار است، هیئت است. هیئت بین افراد غیرمذهبی هم جایگاه ویژهای دارد، در ایام خاصی مثل عاشورا بابتش خرج میدهند، دههی اول محرم در آن حضور دارند و...
تمام ابعادی که در سبک زندگی دغدغه هستند، در فضای هیئت وجود دارند و تدابیری برایشان اندیشیده شده. مثلاً نوع پوشش؛ همشکلی، یعنی همرنگ بودن پوشش افرادی که وارد هیئت میشوند، حس وحدت و یکپارچگی ایجاد میکند.
بحث مهم دیگر تغذیه است. روایات زیادی دربارهی آداب تغذیه، اطعام، دور هم غذا خوردن و خرج دادن داریم. اما غیر از این قالب، قالب دیگری نداریم که آدمها با طیب خاطر خرج بدهند و برایشان مهم نباشد چه کسانی میخورد. در هیئت، افراد به عشق امام حسین (ع) خرج میدهند؛ سعی میکنند بهترین غذا را آماده کنند و فضایی ایجاد کنند که آدمها دور هم غذا بخورند.
این فرهنگ در یک اتفاق بزرگ مثل پیادهروی اربعین نشت پیدا میکند و ابعادش آنقدر گسترده میشود که افراد ده روز توسط دیگران اطعام میشوند، بدون اینکه هزینهای پرداخت کنند. همین فضای همدلی و آرامش زیادی برای آدمها ایجاد میکند.
نکتهی مهم دیگر در سبک زندگی که در هیئت بسیار پررنگ است، برادری، اخوت و فضای دوستانه و صمیمی است. ما در خیابان که راه میرویم خیلی سخت به همدیگر سلام میکنیم، ولی وقتی وارد هیئت میشویم، خادم با روی خوش از ما استقبال میکند و مثل یک مهمان، پذیرای ماست. احساس میکنیم وارد یک محیط امن شدهایم. آدمهای دیگر همسنخ، همدغدغه و همفکر ما هستند. پس احساس آرامش میکنیم و با طیب خاطر با دیگران ارتباط برقرار کنیم. خیلی از اوقات به مادرهایی که از نظر روحی شرایط خوبی ندارند، میگوییم یکی از بهترین جاها برای پیدا کردن دوست و همنشین خوب، هیئت و محیطهای تجمع مذهبی است.
سبک زندگی وقتی قدرت دارد که پشتوانهی فکری داشته باشد. مثلاً وقتی فیلمی را نگاه میکنید، سازندگان آن دارند دیدگاهی را برایتان میسازند. در هیئت هم میتوان این اتفاق را رقم زد؛ اول از طریق منبرها و قاریان قرآن، و بعد توسط مداحان. نکاتی که از قیام اباعبداللّه و جریان فکری ائمه بیان میکنند، ما را از نظر فکری میسازد.
آخرین رکن هم قهرمان است. ما در سبک زندگی نیاز داریم که کسی جلوی چشممان باشد تا مثل او شویم؛ کسی که با او انس پیدا کردهایم. نیاز به قهرمان، در بچهها خیلی مشهود و در بزرگترها کمتر است. قهرمان میتواند خود مداح هیئت یا سخنران، و در سطح بالاتر، ائمه و شهدا باشند.
آقای خامنهای به بحث ترویج مناسک خیلی اهمیت میدهند. بفرمایید اصلاً مناسک چقدر مهم است؟
در این زمینه دو بحث وجود دارد؛ اول، مناسبتمحوری. در رسانهها و آموزش و پرورش این آسیب دیده میشود که در کل سال، کاری با ائمه ندارند، اما روز شهادت یا میلادشان، کلی برنامه و محتوا ارائه میکنند. باید دائماً به ائمه، مناسک دینی و مناسبتهای مذهبی بپردازیم. نباید کل این بار را صرفاً روی دوش یک مناسبت بیندازیم.دوم، مفهومی به نام «ایام اللّه» که ساختارش متفاوت است؛ یعنی روزها و مکانهایی که به خودی خود ظرفیتسازند. خود این چارچوبها و مناسک، قالبهای رشد دهندهای هستند. از طرفی هم چون قالب هستند، ظرفیت اجتماعی زیادی دارند.
پیادهروی اربعین از ظرفیتهای مهمی است که هر چقدر بارور شود، جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و جریانساز میشود. یا مثلاً روز قدس که امام (ره) مناسکسازی کردهاند و با همین اقدام باعث شدهاند که اسرائیل تا ابد دشمن بماند. حتی در نیجریه خونها میریزند که جلوی مراسم روز قدس را بگیرند.
الزامات ترویج سبک زندگی اسلامی در محافل و هیئتهای مذهبی را تشریح بفرمایید.
مهمترین الزام این است که این ظرفیتها را بازتعریف کنیم. به عنوان پدر یا مادر، ببینم هیئت کجای زندگیام نقش دارد؟ بنا به تعریفی که برایم دارد، هیئتی را انتخاب کنم که برای بچهام شرایط مد نظرم را داشته باشد، سخنران و مداحش هم فلان ویژگیها را داشته باشند.نکتهی دوم این است که بنا به نیازهای خودم و بچههایم، هیئت را انتخاب کنم. مثلاً بعضی هیئتها قسمت بانوان ندارند یا شرایط قسمت بانوان خیلی سخت است. یا مثلاً هیئت یکی از دانشگاهها فضای خیلی خوبی برای بازی بچهها دارد.
زمان هیئت باید متناسب باشد. خیلی از هیئتها ساعت ۹-۱۰ شب شروع میشود و تا ۱۲-۱ شب ادامه دارد، که بچهها یا حتی خود خانم یا آقا، فردا خواب میمانند یا اذیت میشوند.
نکتهی مهم دیگر این است که ما در هیئت بهرهای میبریم، اما لزوماً بچهها و حتی گاهی همسر ما، آن استفاده را نمیکنند. مثلاً آقایی از هیئتی خوشش میآید و به زور میخواهد خانوادهاش را هم به آنجا ببرد؛ در حالی که شاید آن هیئت مطابق سلیقهی اعضای خانواده نباشد. ما یک خانوادهایم، هیئتی را انتخاب کنیم که خانوادهی ما آن را بپذیرد و بپسندد. شاید بچهها (خصوصاً بچههای کوچکتر) نه از سخنرانی استفاده کنند، نه از مداحی؛ اما نباید از اول تا آخر هیئت موبایل به دستشان بدهیم. برای بچهها در هیئت باید کتاب، اسباببازی ساده، مدادرنگی، کاغذ، آب و خوراکی ببریم. میتوانیم خیلی از این وسایل را به اندازهی چند بچه برداریم.
دقت به میزان تحمل بچهها هم خیلی مهم است. اول باید در نظر بگیریم که بچه چقدر تحمل و ظرفیت دارد و بر اساس آن برنامهریزی کنیم.
نکتهی مهم دیگر این است که پدرها هم باید کمک کنند؛ به خصوص در خانوادههایی که چند فرزندی هستند. میتوانیم شرایطی را فراهم کنیم که هم فشار کمتری به خانم بیاید، هم بچهها با پدر ارتباط بگیرند.
البته کمی نیاز به صبوری و پا روی دل گذاشتن هست. خیلی از ما دوست داریم که حتماً پای منبر بزرگوارانی بنشینیم و یادداشت برداریم. ولی اگر اصل را بر این بگذاریم که خانوادهمان از هیئت استفاده کند، در طولانیمدت خانوادهی ما هیئتی بار میآید.
اولین بار است که رهبری اینقدر بر نقش مداحها در هیئتهای مذهبی تأکید و توصیه دارند. شرایط جامعه، تأثیرگذاری بیشتر مداحان، احتمال عدمتأثیرگذاری وعاظ و سخنرانها دلایلی است که عدهای مطرح کردهاند. این مسئولیت و همبستگی اجتماعی توسط هیئتها را روحانیت و منبرشان میتوانند منتقل کنند یا مداحان؟
یک نکته به وعاظ محترم برمیگردد که به نظر من از ضعف ناشی میشود. یکی هم به جنس هیئت امام حسین (ع) مربوط است. در مورد وعاظ، موضوع این است که خودشان محور نشدهاند. گاهی ارتباط واعظ با بدنهی هیئت، کارمندی است، نه پدرانه. یعنی دیدشان این نیست که «آدمهایی که پای منبر نشستهاند مثل بچههایم هستند، باید ارتباط خوبی با ایشان برقرار کنم.». وقتی هیئت بشود هیئت آقای فلانی، آنوقت این آقا برای افراد هیئت موضوع میشود و از منش و سلوک او جهت میگیرند، نه صرفاً از حرفهایش. ولی وقتی واعظ ارتباطی با من ندارد، صرفاً حرفهای او برایم موضوع است، نه شخصیتش.نکتهی دوم به جنس هیئت امام حسین (ع) برمیگردد که شور نسبت به شعور در آن اولویت دارد. در انسان مؤمن و محب اباعبداللّه (ع) این شور خودش را نشان میدهد و دست آدمها را میگیرد و در آنها حرکت و دغدغه ایجاد میکند.
اما هیئتهایمان نباید صرفاً شورمحور باشد. در بعضی هیئتها فقط مداح موضوع است و اصلاً مهم نیست سخنران کیست و چه میگوید. قطعاً شور بدون معرفت، در طولانیمدت آسیبزاست.
یکی از آسیبهای هیئتهای بزرگ، حرفهای شدن هیئتهاست؛ هیئتهایی با تشکیلات عجیب و غریب، مداحهای حرفهای و سخنرانهای خیلی بزرگ. با این سبک، کمکم توقع افراد از هیئت بالا میرود. آنوقت اگر کسی بخواهد در خانهاش هیئت بگیرد فکر میکند حتماً باید خانهی بزرگی داشته باشد و آدمهای مهمی را دعوت کند.
یکی از مهمترین توصیههای من به مادرهایی که شرایط روحی خوبی ندارند، این است که ماهی یک بار روضهی خانگی بگیرند. درها را باز کنید و به بهانهی امام حسین (ع)، روضه، دعا و امام زمان (عج) دیگران را به خانهتان دعوت کنید. همین کار، بچهها و فضای خانهتان را نورانی میکند. نیازی به هزینهی زیاد و خوراکی عجیب و غریب نیست. خیلی برکت دارد.
با توجه به فعالیتهایتان در مدرسهی خودتان، یک سری گزارههای عملیاتی برای مخاطبانی که در حوزهی کودک و نوجوان به دنبال برنامه و مدل هستند، بگویید.
ما چهار لایه هدف در مدرسهمان برشمردیم؛ دانش، مهارت، فرهنگ و سبک زندگی، و شخصیت. فرهنگ و سبک زندگی ظرفیت خوبی دارد برای اینکه تمام ابعاد دیگر را تحتالشعاع قرار دهد.مثلاً در فرهنگ تغذیه که باید در مدرسه آموزش داده شود، چند مثال میزنم. ما چون نمیخواهیم در دورهی دبستان اختلاف طبقاتی بچهها به چشم بیاید، صبحانه، میانوعدهها و ناهار را خودمان به آنها میدهیم. غذا، ساختن بخشی از جنس و روح بچههاست. اگر میگوییم مهمترین وعده صبحانه است، پس باید برای صبحانه فضا ایجاد کنیم. این صبحانه در مدرسه و دور هم صرف میشود.
برای صبحانه و ناهار هر کلاس سفرهی جدا دارند که روی زمین پهن میکنند. هر بچه باید ظرف خودش را بشوید، هر کلاس مسئولی برای پهن و جمع کردن سفره دارد و... همین نقشهای اجتماعی به واسطهی غذا بچهها را مسئولیتپذیر بار میآورد.
در هفته دو یا سه وعده غذای برنجی داریم؛ بقیهاش آش، سوپ و غذاهای نانی است. غذاهای سنتی خودمان را بیشتر در برنامه داریم؛ غذاهای پرگوشت و چرب کمتر است. آش، سوپ و غذاهای آبکی مثل کلهگنجشکی برای بچهها خیلی مفید است. خیلی از میانوعدهها خانگی هستند و مادرها میفرستند؛ ویفر، کیک و... را از بیرون نمیگیریم.
بحث مهم دیگر در سبک زندگی، روابط اجتماعی است. مهمترین جا و بهترین دوره برای یادگیری فرهنگ تعاملات اجتماعی، مدرسه و دبستان است. در مدرسهی ما فقط یک زمان محدودی هست که بچهها باید بنشینند و صحبت نکنند. در کلاس یک میز ساده روی زمین است که بچهها میتوانند از پشتش بلند شوند یا رویش بنشینند. کارها، پروژهها و فعالیتهای عملیشان به صورت گروهی تعریف میشود و گروهشان اسم و هویت دارد. همین موارد باعث شده ارتباطاتی قوی بین بچهها ایجاد شود.
در بخشی از کلاس قرآن، آداب سلام کردن، نشستن، خوابیدن، سخن گفتن، آداب اجتماعی و... را با بچههای ابتدایی در میان میگذاریم. بهترین سن برای یادگیری آداب همین دوره است. قبل از اینکه بچهها احکام را یاد بگیرند و تکالیف به گردنشان بیاید، باید آداب را آموخته باشند. آدمی که مؤدب به آداب دینیاش شده باشد، آمادگی پذیرش احکام دینی را هم پیدا میکند.
اگر توصیه یا نکتهای در حوزهی سبک زندگی، هیئتهای خانگی و... باقی مانده بفرمایید.
به نظر من در بحث سبک زندگی ما نمیدانیم چه کارهایم! یعنی پایمان در مبانی غربی گیر کرده، ولی میخواهیم اسلامی عمل کنیم. در بهداشت نگاه میکنیم ببینیم بهداشت جهانی و رسانههای جهانی چه میگویند؛ این بهداشت که در زندگی ما رایج شده، به هیچ وجه در مبانی و فرهنگ دینی ما نیست. در تعاملات اجتماعی اینکه دائماً نگرانیم کسی به بچهمان تعرض نکند، سوءظن است.مهمترین راه نجات این است که به اصلمان برگردیم و ببینیم ائمه چگونه زندگی میکردند. به خانوادهها توصیه میکنم یک بار روایاتی را که در کتاب مفاتیحالحیاه آمده بخوانند و ببینند در بحث لباس، صلهی رحم، تدبیر معیشت، تغذیه و... چه آمده.
بر چند نکته تأکید میکنم:
۱) مطالعهمان در این زمینه تا حد امکان به متن دین (قرآن و کتب روایی) برگردد.
۲) مشاورهایی را پیدا کنیم که در زمینهی مدل زندگی کردن به ما کمک کنند.
۳) در حد توان، حرکتهای اجتماعی ایجاد کنیم. ما در مدرسهی خودمان سعی کردیم کارهای خوب را با خانوادهها در میان بگذاریم و با هم انجام بدهیم. مثلاً راهپیمایی ۲۲ بهمن، پیادهروی اربعین و حتی تفریحهای نوروز را دستهجمعی میرویم. این برکت با جمع بودن در اسلام خیلی توصیه شده و کاملاً مشهود است.
لطفاً دیدگاه خود را بنویسید