|
چکیده گفتوگو
· رویهی گذشتگان ما حداقل تا چند قرن پیش چنین بوده که تغییرات را شخصیتهای نابغه رقم میزدند و تغییرات هم پس از گذشت زمان خودشان را نشان میدادند.
· وقتی از تحول سخن میگوییم، باید یک جایگزین بالفعل داشته باشیم. لذا اصحاب حوزه بهسختی تن به تحول میدهند.
· تحول را باید پذیرفت، چون عقل و تجربههای گذشته بر این امر صحه میگذارند.
· نمیشود انکار کرد که برخی از ابهامات آنقدر جدی است که دیدگاه یک مرجع هم شاید دیدگاه تحولخواهی نباشد.
· گاهی قداست را آنقدر ادامه میدهند که حتی یک کتاب درسی حوزه را هم در بر میگیرد. اما ما آن قداست ذاتی را که برای قرآن قائلیم، برای دیدگاههای فقهی قائل نیستیم.
· سابقاً ارتباط حوزه با جامعه بیشتر فردی بود و تا حدودی اجتماعی و اتفاقاً ارتباط بیشتر حوزه و اجتماع، منشأ تحولاتی در حوزه شد.
· در نسل جدید حوزهی بعد از انقلاب، زمینهی تحولخواهی به شدت فراهم آمد.
· تأخیر در تحول، ضربههای هولناکی را به حوزه وارد میکند اما فوریکردن این قضیه بدون برنامه و بدون یک عزم جدی اصلاً معنی ندارد.
· نباید طرح تحول را به صورت یک رشتهی باریک دنبال کنیم، بلکه باید آن را به عنوان یک نهضت فراگیر با حامیان هرچه بیشتر و با مدیریت هرچه تواناتر و با وفاق حداکثری پی بگیریم.
· تحول یعنی بهروز کردن حوزه. حوزه باید با تمام اصالتهایش پاسخگوی نیازهای این زمانه باشد.
· نگاه سنتی ضد تحول است. نگاه پذیرای تحول هم از آثار آن ترس دارد.
|