فردا دیر است
|
||||||
|
· دیدار 4 فردا دیر است
از منشور روحانیت تا مدیریت تحولمصطفی غفاری
«به دهن کسانی بزنید که در مقابل هر حرف اصلاحی، وسوسهای را وسط میگذارند.» این جمله بخشی از سخنان رهبر انقلاب است با گروهی از نخبگان حوزهی علمیهی قم در 13 آذر 1374؛ یعنی هفت سال پس از انتشار پیام «منشور روحانیت» حضرت امام. هفت سال از پیام سوم اسفند 67 امام خطاب به روحانیان، مراجع، مدرسان، طلاب و ائمهی جمعه و جماعات میگذشت، اما بخش گستردهای از حوزه همچنان در پاسخ عملی به دعوت امام خاموش نشسته بود. هنوز «اصلاح و تحول» بین قدیمیترها دغدغه نشده بود، اما نخبگان جوان حوزه کمکم خود را به سطحی از آمادگی برای پذیرش برخی تحولات میرساندند. در سالهای آغازین دههی هفتاد، حلقهی جدیدی در دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی قم پدید آمد که دغدغهاش همین «حرفهای اصلاحی» بود.
حفظ، ترمیم، بالندگی حوزهی علمیه در آستانهی هفده سالگی فرزند خود، جمهوری اسلامی، مثل خیلی از نهادها از تحولات پرشتاب جامعهی پس از انقلاب اسلامی عقب مانده بود. در این شرایط آیتالله خامنهای رهبر انقلاب در سخنرانیای که بعدها با نام «حفظ، ترمیم، بالندگی» شناخته شد، مهمترین عوامل اصلاح و تحول حوزه را مطرح نمودند: «حوزهی علمیهی قم که ما امروز نام آن را با افتخار و تعظیم و تجلیل میبریم، در واقع مصطفی و مستحصل حوزههای شیعه در طول تاریخ حوزههاست. [...] ما امروز در قبال چنین حوزهای، که میراث دوازده قرن است، وظیفه داریم. من به سه وظیفه در کنار هم اشاره میکنم که اینها از بدیهیات است و استدلال و بحث نمیخواهد. اول حفظ، دوم ترمیم، سوم بالندگی.» آیتالله خامنهای کانون بحث را «زمان و بهروزبودن» قرار دادند: «اشکالی که حوزهی ما دیروز نداشت و امروز دارد، این است که حوزهی دیروز از دنیای زمان خود، عقبتر نبود؛ بلکه جلوتر هم بود، [...] اما امروز اینگونه نیست. امروز حوزهی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است؛ حساب یک ذرّه دو ذرّه نیست.» ایشان با آسیبشناسی وضع موجود حوزه، مهمترین ضعفهای آن را چنین برشمرند: «حوزه نارساییهای آشکاری دارد که حاکی از عیوب موجود در آن است. اول این نارساییها را مشاهده کنیم و ببینیم که آنها را قبول داریم یا نه. یکی از این نارساییها عدم گسترش کمّی متناسب روحانیت است. [...] یکی دیگر از نارساییهای حوزه، نارسایی آشکار عدم گسترش محتوای حوزه است. [...] عدم گسترش در نشر و تبلیغ یکی دیگر از نارساییهای حوزه است.» «این نارساییها حاکی از وجود علتهایی در داخل است که بایستی بگردیم و آنها را پیدا کنیم. علت اول این است که فقه، که کار اصلی ماست، به زمینههای نوظهور گسترش پیدا نکرده یا خیلی کم گسترش پیدا کرده. امروز خیلی از مسائل وجود دارد که فقه باید تکلیف اینها را معلوم کند ولی معلوم نکرده است. فقه توانایی دارد. [...] البته انسان میتواند کار خودش را به اطلاقات و عمومات آسان کند، اما مسائل اینگونه حل نمیشود.» «عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم در باب کلام است که این حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلختر، فراموش شدن کلام است. [...] اگر صحبت از کار کلامی میکنیم، فوراً ذهن به نوشتن چهار کتاب بحث کلامی نرود. کار حوزه نشر بیشتر نیست، بلکه تولید فکر تکاملی است. [...] امروز شبهههای نو و خطرناکی وجود دارد. آن شبهههای قدیمی تمام شد. مگر علما مرزداران عقیده نیستند؟ آیا مرزهای عقیده مدافع ندارد و رهاست؟» «حوزه یک عیب اساسی هم در امر تبلیغ دارد و آن این است که تبلیغ از آن جدا شده است. [...] تعلیم و روشیابی علمی و فراهم کردن مقدمات علمی برای تبلیغ- مثل روانشناسی اجتماعی- در حوزه نیست. [...] از هنر هم استفاده نمیکنیم.»
کارِ کارستان اما اصلاحات مورد نظر رهبری چه بود؟ «آنچه را که به نظر میرسد که علاج این موارد است، فهرستوار مطرح میکنم: اولاً قبول درد است، ثانیاً گماشتن همت به علاج است، ثالثاً بیدارشدن روح کار در جوانان حوزه است، رابعاً مرکزی به طور مشخص باید متصدی و سررشتهدار انجام این کارها شود، خامساً ایجاد محیطهای باز برای پرورش افکار است، سادساً تغییر جدی کتب درسی است، سابعاً ایجاد رشتههای مستقل- مثل فقه- برای کلام است، ثامناً واردکردن زبان بیگانه در درسهای اجباری حوزه است، تاسعاً تقسیم تدریجی طلاب بر حسب اهداف است.» صحبتهای انتقادی رهبر انقلاب اگرچه به مذاق خیلیها تند آمد، اما بخشهایی از سخنان ایشان در همان جلسه، به همه نشان داد که این موارد را با ملاحظهی واقعیتهای حوزه و جامعه بیان شده است. «اگر کار کارستانی بخواهد انجام بگیرد، باید در خود حوزه انجام بگیرد. دیگری از بیرون نمیتواند این کار را بکند.» و «این کارها کارهایی نیست که یکشبه انجام گیرد.» هشدار رهبری دربارهی آیندهی حوزه اینگونه ادامه یافت که: «امروز این کار قابل علاج است. ممکن است دیروز قابل علاج نبود و نستجیربالله ممکن است فردا هم نباشد. قم فاغتنم الفرصة بین العدمین.» ایشان برای پشتیبانی از هر حرکت اصلاحی و تحولگرایانه در این زمینهها اعلام آمادگی کردند. پس از این دیدار، از متن این نسخه و راهبردهای نهگانهی رهبری برای علاج دردها به برخی موارد بیشتر توجه شد، اما بعضی موارد هم فقط به گوشها رسید و نه به صحنهی تحقق و عمل!
تحول به روایت BBC در سال 2001 بنگاه خبرپراکنی BBC در یک برنامهی 9 قسمتی با نام «از شهر خدا تا شهر دنیا؛ 100 سال تحول در حوزهی قم» که از شبکهی فارسی این رادیو پخش شد، ضمن گفتوگو با برخی چهرههای حوزوی، به تحلیل وضعیت حوزههای علمیه پرداخت و با القای شکاف سنت- مدرنیته و شکلگیری طبقهی متوسط جدید در حوزه، مدعی شد که: «پس از انقلاب خیلیها با تصورات آرمانی به حوزه آمدند و فکر میکردند خروجی این نهاد، امثال امام و مطهری و بهشتی هستند، اما آنچه از نزدیک دیدند و حس کردند، با آنچه میپنداشتند تفاوتی عجیب داشت. بنابراین در مواجهه با واقعیتهای جامعه و فشارهای حکومت، یا سرخورده شدند یا انتظاراتشان را تعدیل کردند.» بهرغم اینگونه تحلیلها، نیروهای نخبه و جوان حوزه پای کار آمدند. دغدغهی تحول به تدریج در بین بسیاری از برجستگان و نخبگان حوزه شکل گرفته بود و تلاش برای آن، فراگیر میشد. مطابق معمول چند شورا و مجمع و همایش در سطوح مدیریتی حوزه شکل گرفت تا راههای اصلاح و تحول حوزه را شناسایی و اجرایی کنند. برخی مدارس و مؤسسات وابسته به حوزه، حتی رشتههای تخصصی و آموزش زبان خارجه را آغاز کردند و برخی تقسیمبندیها صورت گرفت تا خروجیهای این نظام آموزشی مدیریت شوند و روحانیانی برای نیازهای گوناگون جامعه تربیت گردند، اما هنوز خبری از تغییر کتابهای درسی نبود.
آمادهایم تا ... با وجود تلاشها و حرکتهای ارزشمند در سالهای دههی هفتاد- مانند تشکیل شورای سیاستگذاری حوزه- محیطهای باز آزاداندیشی برای نظریهپردازی و تولید علم هنوز کمتر مورد توجه بود. تا آنکه در آستانهی دههی هشتاد، ایدهی «نهضت نرمافزاری و تولید علم» توسط رهبر انقلاب مطرح شد. ایشان در دیدار هشتم بهمن 1381 با اعضای انجمن قلم ایران، بهطور ویژه بر این ایده تأکید نمودند و رهنمودهای ایشان با حمایت و استقبال نخبگان حوزه همراه شد. پنج روز پس از این دیدار، جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزهی علمیهی قم در نامهای به آیتالله خامنهای اعلام آمادگی کردند که بار این حرکت علمی نوین را به دوش بکشند. امضای بسیاری از نخبگان و نوگرایان و تحولخواهان حوزه در پایین این نامه دیده میشد؛ صادق لاریجانی، حسن رحیم پور ازغدی، رسول جعفریان، حمید پارسانیا، جواد محدثی، محسن قمی، سید عباس صالحی، محمدتقی سبحانی و...
پاسخ رهبر انقلاب به این نامه نیز در تاریخ تحولات علمی کشور جالب توجه است. ایشان ضمن پیشنهادهایی برای بازشدن افق نوگرایی، آزاداندیشی و نظریهپردازی برای تولید علم، اظهار امیدواری کردند که مراحل اجرای این ایده دچار فرسایش اداری نشود و تا پیش از بیستوپنجمین سالگرد انقلاب اسلامی، نخستین ثمرات مهم آن آشکار شده باشد. این ایده را بهطور ویژه دفتر تبلیغات حوزهی علمیه پیگیری کرد که حالا مدیریت آن را نخبگان جوان و تحولگرا بر عهده داشتند. دهها کرسی نظریهپردازی دربارهی مسائل گوناگون علمی و دینی تشکیل شد، اما هنوز حلقهی مهمی از فرآیند تحول در میان همهی این کوششها و تلاشها گم بود؛ «مدیریت تحول». حقیقت آن بود که دغدغههایی مانند شکلگیری نهادهای مدیریتی و برنامهریزیهای جدید اگرچه اقداماتی مثبت در اولین گامهای تحول بود، اما ایدهها و شیوههای مدیریت وقت حوزه، دیگر نمیتوانست پاسخگوی شتاب این تحولات باشد. گام بعدی به متن آمدن حاشیههای دیروز بود که امروز پررنگتر و پویاتر شده بودند.
مدیریت تحول دوازده سال پس از سخنرانی معروف به «حفظ، ترمیم، بالندگی» و پس از دیدار اردیبهشت 1386 فضلای حوزهی مشهد با رهبر انقلاب که طی آن نخبگان جوان نتوانسته بودند حرفهایشان را بزنند، نوبت آن بود که دغدغهها و برنامههایی را که نمیشد در فضای حوزه اجرا و حتی مطرح کنند، با رهبر انقلاب در میان بگذارند. هشتم آذرماه 1386 جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزه مهمان رهبر معظم انقلاب بودند. سه ساعت طول کشید تا 17 نفر از نخبگان حوزههای قم، مشهد و اصفهان انتقادها و پیشنهادهای خود را با رهبر در میان گذاشتند و سپس منتظر رهنمودهای آیتالله خامنهای شدند. رهبر انقلاب که گویی از سه ساعت شنیدن دردهای حوزویان خسته نشده بودند، بعد از ابراز خرسندی از فراگیر شدن تحول در متن حوزه و البته گلایه از زمین ماندن برخی برنامهها و پیشنهادهای لازم که مدتها پیش ارائه کرده بودند، اینبار «مدیریت تحول» را مرکز ثقل سخنانشان قرار دادند و از لزوم تغییر نگرشهای گذشته و ایجاد نگرشهایی تازه با هدف مدیریت تحول سخن گفتند که به نظر ایشان طبیعی، حتمی و سنت آفرینش است: «کلید همهی اقدامهای مثبت سازمانیافتهی قابل انتظارِ نتیجه که آدم بتواند نتیجه را از آنها انتظار ببرد، مدیریت است.» اینبار رهنمودهای رهبر انقلاب با هشداری جدیتر از همیشه همراه بود که موجی از تحرک را پس از این دیدار در حوزه ایجاد کرد: «اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند!» این سخنان رهبر انقلاب، صحبتهای چهار روز پیش آیتالله مصباح یزدی مسؤول وقت مؤسسهی امام خمینی(ره) را نیز تحت تأثیر قرار داد که از هفتاد سال رکود و ضعف و ایستایی در حوزهها شِکوه کرده و لزوم تحول در حوزه را یادآور شده بود. بلافاصله پس از این دیدار، اجماع فعالان حوزه در سطوح مختلف آموزشی، پژوهشی و مدیریتی در رسانهها بروز یافت. نامههایی به امضای آیتالله محمد یزدی(رئیس وقت جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم) و حجةالاسلاموالمسلمین حسینی بوشهری(مدیر وقت حوزهی علمیهی قم) و نیز دیگر مدیران ارشد حوزه در حمایت از پیشنهادهای رهبر انقلاب منتشر شد. شورای پیشبرد و ارتقای حوزه و دفتر پیگیری مطالبات رهبری از حوزه نیز شکل گرفتند تا این بار دغدغههای رهبری را دربارهی مدیریت تحول در حوزهی علمیه به صورت نهادینه پیگیری کنند. چند ماه بعد کتابی به نام «تحول و بالندگی» منتشر شد که متن گفتوگوی نخبگان حوزه و رهبر انقلاب و نیز متن سخنان آیتالله خامنهای در دیدار سال 74 را که تا کنون به صورت کامل و رسمی منتشر نشده بود، در بر داشت. اینبار آیتالله خامنهای در پایان جلسه، توصیه کرده بودند که متن صحبتها و پیشنهادهای نخبگان حوزه نیز، بهطور کامل و در قالب کتاب، چاپ و روانهی بازار نشر شود. به نظر میرسد در هیچ دورهای نیاز به تحول و فرصت و امکان آن در حوزه به صورت توأمان و تا این اندازه، جدی نبوده است. بر اساس آمارهای خبرنامهی تحلیلی «تحول در حوزه علمیه»، دغدغهی تحول در بدنهی حوزه ریشهدار و فراگیر شده است که این خود از گامهای مؤثر تحول است. اگرچه 77 درصد از حوزویان سرعت تحولات را کُند یا بسیارکند ارزیابی میکنند و حدود 65 درصد آنها اولویتها را در فرآیند تحول به ترتیب در آموزش و مدیریت و تبلیغ حوزه میبینند، اما بیشتر ایشان کاستیهای این بخشها را در «شیوهها و روشها» میدانند و معتقدند که با سیاستگذاری و برنامهریزی مناسب در فرآیند مدیریت تحول، میتوان به نقطهی مطلوب رسید.
|
|||||







