جز تو راهی به تو نیست
|
||||||
|
· وقتی «من» میشکند جز تو راهی به تو نیست دکتر سید محسن میرباقری* «وَ قالَ ربُّکُم اُدْعُونی أسْتَجِبْ لَکُم إنََّ الّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَن عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ.[1] و پروردگارتان فرموده است مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. آنان که از عبادت من کبر بورزند، به زودی با ذلّت و خواری به دوزخ درآیند.» قرآن کریم اینگونه به صراحت بندگان خدا را به دعا فرا میخواند. قرآن در بیان حقایق سبکی ویژه دارد؛ سبکی که تا کنون و برای همیشه کسی را یارای ارائهی همانندی برای آن نبوده و نیست. در سبک بیان قرآن، نکاتی فراوان به چشم میخورد که رعایت همهی آنها در متن، جهتی از اعجاز این متن آسمانی و کلام الهی را به نمایش میگزارد.[2] از جملهی نکات آن است که گاه قرآن کریم موضوعی را مورد بحث قرار میدهد و سپس دربارهی آن نکته یا نکاتی را مطرح میکند، اما این نکته را در قالب قانونی عام و فراگیر بیان میدارد و در این صورت هم جزء و کل را نشان میدهد و هم حکم را منحصر در موردی نگه نمیدارد و آن را تعمیم میدهد. به عنوان مثال این نوع طرح مطلب را در آیهی «اولیالأمر» میتوان مشاهده نمود. بدین صورت که پس از فرمان اطاعت از ایشان بیان میدارد که اگر دربارهی اولیالأمر دچار تنازع شدید، حل و فصل آن را به خدا و رسول خدا(ص) بازگردانید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، در این باره از قرآن کریم و رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) بهره گیرید که این راه برای شما بهترین و نیکوترین مرجع برای حل اختلاف است.[3] ملاحظه میشود که در آیهی مذکور برای حلّ اختلاف به جای اولیالأمر از واژهی «رسول» استفاده نموده است؛ یعنی اگر شما دربارهی اولیالأمر یا بهطور کلی در هر مسألهای دچار تنازع شدید، آن را به خدا و رسول(ص) بازگردانید و از این طریق رفع مشکل کنید. مثال دیگری از این موضوع را در گفتوگوی مشرکان با حضرت ابراهیم(ع) میتوان دید؛ گویا آنها حضرت ابراهیم را از خشم خدایان خود میترسانند و آن حضرت در جواب میگوید چگونه من باید از خشم خدایان شما بترسم و شما نباید از خشم خدای جهان بترسید که از پیش خود برای او شریکانی تراشیدهاید؟ قرآن سپس میفرماید: «الّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبَسُوا ایمانَهُم بِظُلْمٍ اُولئکَ لَهُم الْأمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدون.[4] آنان که ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم -و شرک- نیالودهاند، در امنیت بهسر میبرند و ایمنی تنها از آن آنهاست و هم آنان رهیافتهاند.» در آیهی فوق به جای کلمهی «شرک» واژهی «ظلم» به کار رفته است و نشان میدهد که شرک، ظلم است؛ ضمناً قانون به صورت عام بیان شده است. نتیجهای که از این مباحث دربارهی آیهی دعا- که در آغاز نوشتار آمده است- روشن میشود، این است که «دعا» در زمرهی عبادات قرار دارد. در حقیقت، عبارت شاید این چنین معنی بدهد که «کسانی که از خواندن من و دعا کردن در پیشگاه من استکبار بورزند ...» و به جای آن فرموده: «آنان که از عبادت من کبر بورزند ...» با این جایگزینی «عبادت» به جای «دعا» نشان میدهد که دعا، عبادت است و خواندن پروردگار بزرگ حتی برای حوائج زندگی از جملهی عبادات است. با توجه به این نکته، به آیهی مطرح شده بازمیگردیم و نکاتی که در آن آمده است را مورد توجه قرار میدهیم: 1. دعوت به دعا: «وَ قالَ رَبُّکُم ادْعُونی» در حقیقت خدای رحمان بندگان خود را به اظهار حاجت فرامیخواند و از آنان میخواهد که دست نیاز به سوی بینیاز بردارند و آنچه میخواهند از او بخواهند.
2. تضمین اجابت: «أسْتَجِبْ لَکُم»، به صورت شرط و جزا بیان میدارد که اگر شما مرا بخوانید، شما را اجابت میکنم. این یک وعدهی الهی است و وعدهی الهی قطعی و مسلّم است که «لا یُخْلِفُ اللهُ وَعْدَهُ».[5] در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که پس چرا برخی از دعاها به اجابت نمیرسند؟ در این زمینه نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد: الف) ممکن است دعا و خواندن، در واقع محقق نشود؛ زیرا خواندن رحمان امری قلبی است و زبان هم باید در خدمت قلب، کمال دعا را محقق سازد؛ چنانکه فرمودهاند: «خدای رحمان دعایی را که از قلب غافل و لَهو سرچشمه گیرد، مستجاب نخواهد نمود.» در حقیقت درخواست غافلانه، دعا و خواندن نیست. برعکس، دعای خالص، هرگز رد نخواهد شد؛ چنانکه در حدیث آمده است: «إذا أرادَ أحَدُکُمْ أنْ لا یَسْألَ رَبَّهُ إلّا أعْطاهُ فَلْیَیْئَسْ مِن النّاسِ کُلُّهُمْ.[6] هرگاه فردی از شما بخواهد که چیزی از پروردگارش نخواهد مگر آن که بدو عطا کند، پس باید از همهی مردم مأیوس گردد.» پس باید دل را یکدله کرد و با امیدواری از او درخواست نمود تا اجابت، محقق گردد. ب) باید در معنای اجابت دقت نمود. معنی اجابت آن است که وقتی بندهی خدا دست به سوی او برمیدارد و درخواست میکند، از طرف خدای رحمان پاسخ داده شود و معنای پاسخ دادن، توجه کردن به درخواست او است تا طبق مصالح برآورده گردد. اجابت تنها این نیست که همانگونه که ما میخواهیم درجا و بدون فوت وقت، واقع گردد. البته اینگونه اجابت، اجابتی کاملاً روشن و مشهود است، اما اگر خدای رحمان پاسخ بنده را و اجابت درخواست او را به آینده موکول نماید تا مصالحی انجام گیرد، باز هم او را اجابت نموده است. حتی اگر حاجت وی را به نحوی که او بخواهد، مصلحت نداند و به گونهای دیگر برآورده کند، باز هم اجابت محقق گشته است؛ همچنان که پدر برای فرزند چنین است و درخواستهای وی را به شکلهای مختلفی برآورده میکند. گاه درجا خواستهی او را فراهم میکند و گاه به او میفهماند که آنچه میخواهد، به ضرر اوست و به شکل دیگری به درخواست فرزندش توجه میکند. با این نگاه باید گفت که هر دستی که خالصانه بالا رود، از سوی خدای رحمان تهی برنمیگردد؛ هرچند بر حسب ظاهر اجابت را نبینیم. 3. آنها که دعا نمیکنند: «إنَّ الّذینَ یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبادَتی» در عبارت فوق دو نکته مطرح شده است: (الف) استکبار در عبادت؛ گویا کسانی هستند که خود را بزرگتر از آن میبینند که در پیشگاه خدای رحمان، حالت بندگی به خود گیرند و برای خود عار میدانند که از احکام خدا پیروی کنند و خود را پایبند به دین او نشان دهند. (ب) دعا از برترین عبادات؛ دعا در زمرهی بهترین عبادات دانسته شده، زیرا بحث آیه دربارهی دعا است، ولی بیان مطلب با عبارت «عبادتی» آمده است که نشان میدهد دعا عبادت پروردگار است. این مطلب در این حدیث امام باقر(ع) به صراحت آمده است: «عن زرارة، عن أبی جعفر علیهالسلام قال: إنالله عزّ و جلّ یقول "إنّ الذّینَ یَستکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنّمَ داخِرینَ" قال هُو الدُّعاءُ وَ أفْضَلُ العبادةِ الدعاءُ. قُلْتُ إنّ إبراهیمَ لأوّاهٌ حَلیمٌ؟[7] قالَ الأوّاهُ هُوَ الدَّعّاءُ.[8] زراره از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمود خدای عزوجل میفرماید: "همانا آنان که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و خوار به دوزخ درآیند." فرمودند: در اینجا منظور از عبادت، دعا است و برترین عبادت دعا است. عرض کردم منظور از أوّاه در این آیه چیست که خداوند میفرماید "همانا ابراهیم اوّاه و شکیبا بود؟" فرمودند اوّاه یعنی بسیار دعا کننده.» 4. جهنم جایگاه مستکبران: "سَیَدْخُلُونَ جَهَنّمَ داخِرینَ" در این عبارت قرآنی دو کیفر برای مستکبران در پیشگاه خدای رحمان ذکر شده است: (الف) جهنم. کسانی که با حالت استکبار در برابر خدا و دین خدا قرار گیرند، کیفرشان جهنم خواهد بود. در میان بندگان خدا جمعی به حقایق الهی ایمان میآورند و در برابر او خضوع و خشوع دارند، اما در عمل کوتاهی میکنند. دربارهی آنان امید رحمت پروردگار وجود دارد. اما کسانی که خود را بزرگتر از آن میبینند که به گفتهی پیامبران الهی تن دهند، اینان را امیدی برای صلاح و رستگاری نیست. چنان که فرعون از مستکبران بود و میگفت: «آیا ما به موسی و هارون که خود بشری مثل خود ما هستند، ایمان بیاوریم و حال آنکه قوم آنها بردهی ما هستند؟» آیا امروزه در پارهای از اندیشههای غرب و غربگرایان چنین فضایی مشاهده نمیشود؟ (ب) خواری و ذلّت مستکبران. افراد یا جریانهای استکباری در عالم آخرت کیفر استکبار خود را در حالت ذلّت و زبونی خواهند دید و استکبار در پیشگاه الهی ذلتی ابدی را به دنبال خواهد داشت. نکتهی قابل توجه این که دعا هم همین حکم را دارد. زیرا دعا در زمرهی عبادات و بلکه افضل آنها شمرده شده است. پس بندهای که خود را نیازمند به عرض حاجت در پیشگاه خدا نبیند،ة دو زیان دارد؛ زیان حرمان از عنایات ربوبی که بر اثر دعای بنده رخ میدهد و زیان در آخرت از جهت ذلت و عذاب. در حالی که دعاکنندگان لطف از جانب «رب» کریم را مییابند و طعم توجه و عنایت او را میچشند و اضافه بر آن، توشهی آخرت میاندوزند و بالاتر از همه به جوار قرب او راه مییابند. * استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید رجایی |
![]() |
||||








